دومین شاخه گردشگری سلامت، گردشگری درمانی (Curative Tourism) است که در آن امکانات درمانی با رویکرد سنتی و گاهی مبتنی بر فرضیههای طب سنتی همانند آبدرمانی، اسپا، ماساژ، لجندرمانی، رایحه درمانی و چشمههای آب گرم و سرد، غارهای نمک و امثال آن تعیینکننده است و از نظر تخصص و عملیات فاصله معناداری با نوع اول، یعنی گردشگری پزشکی دارد. گردشگری تندرستی (Wellnes Tourism) سومین نوع از گردشگری سلامت است که در آن گردشگر احساس کمبود میکند و « نیاز به گردش» برای فرار از یکنواختی زندگی شهری یا بهبود عارضههای مختصر روحی و روانی پایه آن است. مثلا درمان چاقی و لاغری با ورزش، تفرج یا ریلکسیشن و فعالیتهای ورزشی طبیعی مثل کوهنوردی، قایقرانی و اسپا معمولی و همانند آن را شامل میشود. نوع چهارم گردشگری سلامت، گردشگری پیشگیرانه از بیماری (ILLNESS Prevention Tourism) است که مبتنی بر تفریح و تعطیلات است که فرد در فرآیند آن «گردش» را «حق» خود میداند تا به حفظ و ارتقای سلامتی و شادابی خود بپردازد و از دچار شدن به بیماریهای روحی و جسمی پیشگیری کند. گردشگر برای رهایی از یکنواختی و آلودگیهای محیط شهری به اقلیمهای طبیعی متفاوت و خوش آب و هوا سفر میکند تا زندگی برتری را در مبدا و مقصد تجربه کند.
سهم عمده از توریسم سلامت
۷۰ درصد درآمد گردشگری سلامت به گردشگری پزشکی تعلق دارد و از قضا جاذبههای اصلی ایران مبتنی بر ارائه خدمات گردشگری پزشکی است که این کشور از نظر تخصصی، دانش و فناوری پزشکی و دارویی در ردههای بالای جهانی قراردارد. با اینهمه کشورمان از نظر ساماندهی، عملیات و استفاده از فرصتها در موقعیت مناسبی قرار ندارد و تاکنون نتوانسته از چنگ دلالان و واسطههای سودجوی داخلی و خارجی رهایی یابد. در همین حال، با اولین گزارش معتبری که براساس روند افزایش درآمد در صنعت گردشگری پزشکی از ۴۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ به ۱۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۲ منتشر شد بسیاری از کشورها این بخش مهم را در راهبردهای ملی و بینالمللی خود قرار دادند و برای آن برنامهریزی کردند. در همان زمان دبیرخانه گردشگری سلامت کشورهای اسلامی در ایران مستقر شد و چهار کنگره برگزار شد. اما بهرغم تشکیل کمیتههای راهبردی و تشکیل انجمنهای مختلف در این موضوع تاکنون گردشگری پزشکی با تفکیک مفهومی و تخصصی در قالب یک برنامه جامع و عملیاتی با تاثیرگذاری معنادار در کشور به فعالیت و ساماندهی معین نپرداخته است.
بهرغم اینکه نیروهای تحصیلکرده و متخصص در رشته پزشکی و پیراپزشکی و صنعت داروی ایران به صورت انبوه وجود دارد، تاکنون راهبرد و برنامه مطلوبی برای امکانات بیمارستانی و حتی ساماندهی آنها برای بهرهوری و افزایش کار این امکانات موجود در ایران مبتنی بر آیندهنگری ایجاد نشده است. برخی از کشورهای منطقه با فراهم کردن امکانات بهتر و احداث بیمارستانهای نسل جدید در حال جذب پزشکان و متخصصان درجه اول منطقه و جهان هستند و راهبردهای معینی برای جذب متخصصان و گردشگران بیشتر فراهم کردهاند. در چنین شرایطی و با تلاش برای رهایی از پارادایمهای موجود و با استفاده از نظر متخصصان و کارشناسان که به صورت طولی و تطبیقی در مقایسه گذشته، حال و آینده جهان موضوعات گردشگری را مطالعه و بررسی میکنند ضرورت دارد با رویکردهای جدید به ساماندهی موضوعات تخصصی گردشگری و برنامهریزی برای آنها بهویژه در صنعت دانش بنیان گردشگری پزشکی پرداخته شود. مهمترین مسالهای که در این خصوص وجود دارد تغییر و تحول از تقاضامحوری و حرکت به سمت عرضهمحوری برحسب وجود نیروهای متخصص و ایجاد امکانات متناسب دارای اعتبار برای توسعه این صنعت است.
بزرگ کردن بازار و تجارت صنعت از دست دلالان سودجو و تحول از پزشکمحوری به برندمحوری و مشارکت بیشتر بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در این صنعت از نکات عمدهای است که در یک رویکرد تخصصی و حرفهای لازم است مورد ملاحظه قرار گیرد، عوامل توسعه این صنعت معطوف به هشت عامل مشخص است که عبارت است از: قیمت مناسب و رقابتی که محرک اصلی گزینش مقصد گردشگری پزشکی است. معمولا در آمریکا و اروپا قیمت ۷۰ تا ۸۰ درصد گرانتر از دیگر مقاصد این صنعت است؛ کیفیت خدمات پزشکی و مهمانداری بهعنوان جاذبه اصلی صنعت؛ دسترسی آسان؛ کاهش زمان انتظار؛ تفاوت و نیاز ارائه ترجیحات همراه با تفریح؛ پذیرش پیشنهادهای گردشگر؛ انجام عملیات جراحیهای خاص؛ تفاهم میهمان و میزبان و فرهنگ میهمانداری.