اخبار گردشگری

آوای سنگ؛ گزارشی از سنگ نگاره های منطقه تیمره

چکیده:
با گذراز منطقه تیمره در واقع در دشت گلپایگان،متوجه نماد ها و سنگ نگاره های فراوانی از نقوش انسانی و حیوانی گرفته تانشانه ها و سنگ نوشته هایی نقش بسته بر صخره های سنگی در منطقه میشویم که گذشته از داستان های روایت شده از این آثار،پرسش های بسیاری درذهن شکل میگیرد،اینکه چه ویژگی منحصر به فردی از لحاظ جغرافیایی،اقلیمی ویا اجتماعی و فرهنگی در این منطقه باعث شده تا بستر شکل گیری سنگ نگاره هایی تا این میزان گسترده و فراوان، شده باشد،نگارگران چه کسانی و با چه هدفی بوده اند،آیا صرفا این نقوش بیانی از روزمرگی هایشان بوده و یا داستان و فلسفه ویا راهی برای انتقال و بیان تجربیات و دریافتشان از دنیای پیرامونشان بوده است.سوالاتی از این دست و سوالات فراوان دیگری برای مشاهده گران مطرح میشود،اما شاید اساسی ترین سوال که پاسخ بسیای از پرسش ها ی دیگرنیز در گرو پاسخ به آن باشد، دانستن”زمان”ایجاد سنگ نگاره هاست. اهمیت این موضوع پژوهشگران را وامیدارد تا جهت دستیابی به جزئیات منطقی تر و صحیح تر،از تخمین های حدودی پرهیز و از روشهای علمی تر و دقیقتری جهت زمان سنجی نزدیکتر به واقعیت در مورد زمان شکل گیری نگاره هاوپاسخ به دیگر پرسشها استفاده نمایند.
کلید واژه: تیمره، سنگ نگاره، نماد شناسی، نقوش سنگی
موقعیت مکانی
دشت گلپایگان یکی از بزرگترین جلگه‌های حاصلخیز استان اصفهان محسوب میشود که از دیرباز توسط رودخانه گلپایگان سیراب شده است و کشاورزی و دامپروری در آن رونق خوبی دارد .گلپایگان در بخش شمال غربی استان اصفهان ،در خطوط مرزی استان‌های مرکزی و لرستان قرار دارد. این شهرستان دارای آب و هوای نیمه معتدل بوده و در شرق رشته کوه زاگرس واقع شده است.
عمده سنگ نگاره ها در مناطق مختلف از دشت گلپایگان قرار گرفته است که از جمله آنان :”غرقاب” ، “کوچری”، “عباس آباد”، “لا دراز” ،”جاجرمی” ،”حاجیله”،”دالاباغ “، منطقه” قلعه ابراهیم” ،”ماکوله” و”هنده” است .

دربدو ورود به دشت گلپایگان، با دیدن دشت فراخ ، عبور رود خانه و بدنه های سنگی نه چندان سخت و صعب العبور ،محیط دارای شرایط مطلوبی برای گذرگاه بودن و عبور دامداران و کشاورزان به نظر میرسد. دلیل گستردگی نقوش در منطقه تیمره ازمناظر دیگرنیز بررسی گردیده که بخشی ازفرضیات مطرح شده به تخلیص بیان شده است:
-نزدیکی به مناطق شکارگاهی ،ازجمله”موته “واقع در شرق و جنوب منطقه و شکارگاه الوند گلپایگان و تخت ظل السلطان که از شکارگاههای محبوب شاهزادگان قاجار محسوب میشود.این موضوع نشان میدهد که منطقه مستعد شکاریابی بوده است
-وجود آب دائمی در منطقه که حضور شکار و جوامع شکارگر را به دنبال داشته است.
-برآفتاب و گرمگاه بودن کوههای شمالی گلپایگان که باعث میشود در فصول سرد گیاهان زودتر از دیگر مناطق سبز شده و مکان مناسبی برای تغذیه گونه های علفخوار از جمله بزکوهی و آهو باشد.
-عمده ی بافت سنگ های منطقه ،از سنگ های دگرگون تیره ای تشکیل شده که دارای سطحی صاف است و پتانسیل مناسبی برای خلق نقوش را فراهم میکند.
– وجود آب را میتوان آغازگر تمدنهای بزرگ دانست، دشت گلپایگان نیز دارای منابع آبی فراوانی است و با توجه به پتانسیلهای منطقه ، میتوان این گونه در نظر گرفت زایایی تمدن در این منظقه با نسل شکارگران بوده است، وپس از آن کشاورزی دردشت و دوباره بازگشت به کوه برای گله داری و شکار گری صورت گرفته و تداومی جهت نگارگری بر روی سنگها بوده است.تپه های تاریخی “چغاحسن” و “لهرامش” (تپه های پیش از تاریخی متعلق به دوران مس سنگ و مفرغ) را میتوان بعنوان آغازگرشکل گیری جوامع کوچک ساکن دردشت گلپایگان دانست .در بررسی این مورد دو فرضیه مطرح است، یک اینکه منطقه از حوزه های تمدنی مهم پیش از تاریخ بوده که قطعاً جمعیت زیادی در کوه ها و دشت های آن زندگی می کرده اند و دلیل آن را می‌توان فراوانی نقوش صخره‌ای دانست و فرضیه دیگر این است که این منطقه در نزدیکی یکی از حوزه‌های تمدنی مهم بوده که با واسطه ارتباطی بسیار آمد و شد های فراوانی در آن رخ می‌داده است و احتمالاً وجود تمدن های کهن درجوار منطقه در شکل‌گیری چنین نقش نگاره هایی بی تأثیر نبوده است.
ماهیت نگارگران
بررسی انگیزه و ماهیت نگارگران از چند منظر قابل بررسی است ولی آنچه در ابتدای بحث به آن پرداخته میشود بررسی این نکته است که بیننده پس از ورود به سایت ، با گستره و تعداد زیادی از سنگ نگاره ها مواجه میشود ،لذا خطور این فکر به ذهن بیننده که بخشی از نقوش توسط رهگذری یا چوپانی از سر تفنن بر پیکره سنگها حک شده است،دور از انتظار نیست.اما با پیدا شدن شواهدی در منطقه از جمله سنگ نگاره ای با مضمون خط پهلوی و خط عربی بر بدنه تخته سنگی درتنگه غرقاب ،متاخر نبودن بخشی از سنگ نگاره ها بر ما آشکارتر شده است.
فرضیه های دلیل ایجاد سنگ نگاره ها
در مورد فرضیه هایی که مشخص کننده علت و انگیزش ایجاد سنگ نگاره هاست می توان به موارد زیر اشاره کرد، با توجه به فاکتورهایی که پیش از این گفته شد و مستعد بودن منطقه برای شکار ،میتوان یکی از مهمترین دلایل را سلطه جویی انسان بر محیط زندگی خود دانست،همانطور که طبق بررسی های باستان شناسانه دریافته‌اند که انسان پیش از تاریخ با محدود کردن جانوران به چارچوب یک تصویر اورا تابع قلمروشکار خویش تصور می کرده است بنابراین قسمتی از سنگ نگاره ها مربوط به ماهیت تعیین قلمرو انسان بر محیط زندگی اش میباشد.
یکی دیگر از دلایل ترسیم نقوش میتواند برجای گذاشتن یک اثر توسط نگارنده و ثبت کردن قسمتی از خود در قالب نقشی بر سنگ باشد. همانطور که در بازدید از سایت مکرر اسم افراد را بر بدنه سنگ ها میبینیم که چنین نقوشی متاخر ترند و شاید انگیزه نگارنده های کهن تر نیز با انسان در ثبت ردی از(من) در ادواربعد یکسان بوده است!
با مشاهده بعضی از نقوش در قالب انجام یک آیین یا یک مراسم،نگارگر می توانسته قسمتی از اعتقادات آرزو ها و یا لحظات شادی بخش و یا الهام بخش خود را به تصویر بکشد و درواقع نقوش بازگو کننده اعتقادات و یا بیان احساسات نگارگر بوده است.
در برخی نقوش با مشاهده ابزار آلات و شکار میتوان چنین برداشت کرد که نگارگر شیوه ها و روش های خود را در شکار و تعامل با محیط ،به ثبت رسانده تا بدینوسیله دانش خود را ثبت و منتقل نماید.

تخمین تاریخ سنگ نگاره ها
این نوشته پس از اشاره ای که به نقوش و نمادهای نو یافته تیمره و مضامین این نقوش دارد، می کوشد به پرسش های بسیاری که در ذهن بیننده این نقوش یا خوانندگان چنین گزارش های برانگیخته می شود، بپردازد. در کل، آدم از چه زمانی و برای چه و چگونه به هنرورزی ، از جمله نقاشی و کنده کاری روی سنگ پرداخته است نگارگران نقوش صخرهای تیمره چه کسانی بوده اند آیا این تصور غالب که این نقوش کار چوپانان ، کاروانیان و رهگذران است، درست است چرا تنها در مناطق جغرافیایی خاصی همچون کناره ها و سرشاخه های اعلای رودخانه های منطقه به این نگارگری ها بر می خوریم و مهم تراینکه برای چه منظوری این همه نقوش جانوران و آدمی را بر سنگ نقش کرده اند آیا هدف از چین نگارگری هایی ارضای نیازهای زیباشناسانه و تفنن و بازی یا مسایلی جدی و پرخطر بوده است، چرا نقش جانوران اهلی و گیاهان تا این اندازه نسبت جانوران وحشی اندک است، چرا گاهی بارها این نقوش روی یکدیگر حک شده اند و سرانجام این که زمان و هنگام چنین نگارگری هایی کی بوده است و به جز راه های مقایسه ای و تخمین از طریق قراین، چه راه های دقیق تر و مستقل تری برای زمان سنجی این نگاره ها می توان یافت.
شاخصه هایی برای تطبیق و مقایسه وجود دارد که در ادامه به بررسی سه شاخصه مهم در این خصوص می پردازیم.
روش های تخمین زمان سنگ نگاره ها
1-استناد به دوره‌های تاریخی خطوط و سنگ نوشته ها بخشی جدایی ناپذیر از سر نگاره ها هستند که می توانند ما را به سمت و سویی برای تخمین زمان تقریبی آثار سوق دهند
یکی از مهمترین سنگ نوشته های پهلوی گلپایگان سنگ نوشته پهلوی” چم اسبه” درمنطقه ” غرقاب ” است .دکتر رسول بشاش در مقاله ای راجع به این سنگ نوشته می نویسد سنگ نوشته مذکور دارای نه خط می باشد، خط نهم ناخواناست ،خط پهلوی و زبان فارسی میانه متعلق به اواخر ساسانیان و اوایل اسلام است.
پس از مرحله آوانویسی با اطمینان این ترجمه به دست آمده است ( این سه چیز را جاودان شمار:خاک راغ ،دریای آب ،آتش دخمه،انجام …یا فرتن؟)
2-دوره های مختلف کنده کاری بر روی یک بوم سنگی : همانطور که پیشتر بیان شد، در بحث فنی سنگ نگاره ها و میزان هوازدگی آنها متغیر های زیادی می‌تواند نقش داشته باشد متغیرها جنس سنگ بستر جهت بوم سنگی،جهت نقش کند، آب و هوایی که سنگ‌ نگاره در آن واقع شده شیب بوم عوامل فرسایشی ،ظرافت نقش کنده و غیره می باشد بنابراین میزان هوازدگی سنگ هایی که در مناطق مختلف قرار دارند تحت تاثیر ترکیبی از این عوامل قرار می گیرد و نمی تواند ملاک مطمئنی برای تعیین سن نسبی سنگ نگاره‌ها باشد اما این موضوع در نگاره های موجود در یک بوم که دارای دوره های تاریخی گوناگون است قابل بررسی است:

3-بررسی خود نقش در بسیاری از موارد مشخص کننده دوره آفریدن آنها هستند.
برای مثال، تن پوش ها و یا ابزارهایی که فقط مختص به دوره ای خاص بوده و این بازخوانی میتواند در تخمین زمانی نقوش تا حدی موثر باشد.
روش های دقیق تری نیز برای گاهنگاری موجود است:
الف- روش پیکرنگار:در این روش گاهنگاری پژوهشگر سعی می کند فعالیت‌های فرضی همچون نقش های گونه‌های مختلف حیوانی سلاح ابزار و همچنین راه های نمایش زندگی پیشینیان از طریق هنر را با باستان شناسی مرتبط کند
ب-روش مجاورت: در این روش از نشانه های موجود درپیرامون سنگ نگاره ها برای قدمت سنجی استفاده میشود،این روش بر این پایه است فعالیت های مختلف در زمان یکسان ،به احتمال قوی دارای اثرات همزمان نسبت به مکان های مختلف دارند، مانند بررسی قذمت تپه های سفال های باستانی در مجاورت سایت های تاریخی.
ج-روش بررسی زنگارها و فرسایش براثرعوامل جوی،فرسایش آب و هوایی پوسته سنگها اغلب بصورت اکسیده شدن،تجزیه شدن به وسیله آب و…صورت میگیرد و ضخامت این فرسایش تابعی اززمان است و چنین روشی برروی تغییرات وابسته به زمان سطح صخره ها مطالعات تجزیه ای و میکروسکوپی انجام میدهد.
د-روش آنالیز رادیو کربن درتراکم موادمعدنی،عمر تقریبی سنگهای آهکی رسوب شده،با سنجش میزان حجم رادیوکربن های باقی مانده،قابل اندازه گیری است.
ه-روش اندازه گیری گلسنگ ها:در این روش فرض میگیریم که همزمان با رشد گلسنگها،فعالیتهای فرسایشی نقوش انجام میگیرد.
و-روش آنالیز ریزفرسایشها یا ریزخوردگی ها:
مبنای کار روش آنالیز ریزفرسایش ها بدین صورت است که هنگامیکه توسط عوامل طبیعی و یا انسانی،سطح جدیدی برروی صخره ایجاد شده،این سطح در معرض فرایند هوازدگی شیمیایی قرارمیگیرد،
ر-روش تاریخ گذاری تابشی، روش تابش گرمایی(TL) به رها سازی انرژی مواد جامد بلورین،زمانیکه
برفروخته میشوند ویا درمعرض تابشهای نوری قرارمیگیرند،اشاره دارد.
با توجه به اهمیت بالا و تعیین کننده فاکتور زمان در برآورد زمان صحیح سنگ نگاره ها،میتوان گفت الویت و محوریت و سایر ابعاد دیگر پژوهش در این باره در گروه این دانستن این موضوع است.
در بالا روش های متداول در علم باستانشناسی برای تخمین زمان،عنوان شد،لذا آنچه در منطقه تیمره در این باره تا کنون صورت گرفته،روشهایی چون بررسی خطوط، سنگ نوشته ها، لباس و ابزار برای بخشی از سنگ نگاره ها و همچنین روش بررسی قدمت آثار سفالین در مناطق مجاور دشت گلپایگان استفاده شده است،روش آزمایش و بررسی گلسنگ ها نیز برای پاره ای از نقوش در دست انجام میباشد.

بررسی نقوش و تنوع سنگ نگاره ها
نگاره های موجود بر روی سنگ نگاره ها گستره وسیعی از موضوعات گوناگون را در بر می گیرد و لازم است برای درک بهتر و بررسی دقیق تر آن ها گروه بندی ویژه‌ای صورت پذیرد،گروه بندی که در این کتاب به کار رفته است نگاره ها را در چند گروه اصلی دسته بندی کرده که شامل نقش انسان در حالات مختلف، نقوش جانوری و حیوانی، نقوش گیاهی، نمادها و تصاویر کمیاب ،پوشاک، ابزار و خط می باشد.
سنگ نگاره ها بازگوکننده محیط و شیوه زندگی انسان های نخستین بوده و رمزگشایی نگاره ها ما را با شیوه زندگی آنها آشنا می کند نقش انسان بر روی سنگ نگاره های گلپایگان پس از نقش بز کوهی بیشترین فراوانی را دارد بدیهی است که انسان نقش خود را به عنوان عامل تاثیر گذار تاملات فرهنگی و اجتماعی عصر خویش فراموش نکرده و خود را در تمام صحنه‌ها حاضر می‌بیند این نگاره‌ها گاه انسان را به صورت گروهی نمایش می دهد و گاه به صورت انفرادی ،گاه در جنگ است و گاه در شکار ،گاه در حال پایکوبی است و گاه در حال جادوگری … این نگاره در پاره ای ازبومها به صورت کاملا واقع گرایانه تصویرشده و در برخی دیگر به صورت انتزاعی و تجریدی دیده شده است.در ادامه به چرایی وجود نقش بز کوهی بعنوان فراوان ترین نقش در سنگ نگاره ها، پرداخته ایم.
بزکوهی
بز کوهی از نگاره هایی است که از غار نگاره ها و صخره کند های پیش ازتاریخ تا امروز همواره جایگاه برجسته و محوری اش را در هنر ایران حفظ کرده تا جایی که می‌توان گفت این نقش در هنر هیچ سرزمینی به اندازه ایران تکرار نشده است تصویر بز در کنار درخت زندگی از رایج ترین نقش مایه های هنر خاور باستان به شمار می‌آید این حیوان پر زور از دیرباز مظهر قدرت به شمار می‌رفته و همواره حیوان جلودار رمه بوده است . بزکوهی به سبب زندگی بر بلندای کوهساران و شباهت شاخه هایش به هلال ماه نیز ستایش گردیده و او را در ارتباط با باران و باروری دانسته‌اند شاخ های بز مظهر نیروی فراطبیعی، اولوهیت، سلطنت ،قدرت وپیروزی و فراوانی گله و محصول زادو ولد وباروری است. بزکوهی در آثاربازمانده از فرهنگ ایران گاه به شکل پازن و کل با شاخ های تیز و خمیده و بلند وگاه به گونه بزاهلی با شاخ های کوتاه و هم راستا وگاه بسان قوچ یاگوسفند وحشی با شاخه های خمیده و پیچان تصویر می‌شود. بلندی شاخ های بز از نیروی بیشتر و توانایی او بر غلبه بر همنوعانش حکایت می کند و از آنجایی که نرهای پیروز می توانند گروهی متشکل از ۵ تا ۱۵ بز ماده را تصاحب کنند اهمیت شاخه های بلند و ارتباطشان با مفاهیمی چون جنگاوری و باروری بیشتر آشکار می شود.

بز کوهی در اندیشه و نوشتارهای ایران
1. نخستین جانور اهلی در ایران: ارتباط انسان و بز کوهی در حدود ۱۱ هزار سال پیش در امتداد رشته کوه های زاگرس در باختر ایران به گونه چشمگیری دگرگون شد پژوهش های تازه نشان می‌دهد بز که از دیرباز در این ناحیه شکار می شده توسط ساکنان کوهپایه های زاگرس به تدریج اهلی و خانگی گردیده است با مطالعه استخوان های بز های اهلی شده که در تپه گنج دره کرمانشاه یافت شده‌اند آثاری از کشتار انتخابی نرهای جوان و زنده نگه داشتن ماده ها در حدود ۱۱ هزار سال پیش را کشف کردند که مشابه رفتار یک دامدار امروزی با گله‌های اهلی خود است. بدین ترتیب مدیریت رمه وپیشرفت تکنیک های تولید خوراک منابع غذایی پایداری را در اختیار شکارورزان ساکن ایران نهاد و سبب گسترش جوامع انسانی در این اقلیم شد. برای انسان که برای زمانی بس دراز،گردآورنده و جستجوگر غذا بود پس از این کشف تازه سبک زندگی متفاوتی را آغاز کرد و این جایگاه بنیادی می‌تواند مهمترین دلیل تکرار نقش بز کوهی در هنر ایران باشد .از سوی دیگر گون بزها از ابتدای اهلی سازی جانوران تا امروز پیشرو گله ها بودند و تبعیت رمه ازبز پیشرو مکان برجسته‌ای برای او در اقتصاد و معیشت دامپروری ایجاد می‌کند. قدرت باروری بز نر و ارتباطش با ایزدان برکت می تواند دستمایه بسیاری از زیورآلات آیینی که در مناطقی همچون لرستان ومارلیک وباختر ایران و حتی آثار دوره هخامنشی نقش شده است ،باشد. در اوستاآمده است به مادرانی که فرزند مرده به دنیا آورده اند باید شیر بز خورانده شود. از دلایل دیگر اهمیت بزکوهی نزد مردمان خاورباستان می‌تواند بلندپروازی ورفعت نشینی باشد چراکه بز ها را انسان همواره در افراشته ترین قله ها و دشوارترین مسیرهای کوهستانی دیده است.گرچه سنگ نگاره ها ،صخرکندهاو غارنگاره ها از مهمترین آثار بازمانده از دوران های گذشته اند اما پراکندگی جغرافیایی، نبود پژوهشهای کافی علمی و آشفتگی تاریخ‌گذاری ها و نیز محافظت نشدن در برابر آسیب های زیست محیطی و انسانی سبب شده آمار و شناخت دقیق از این هنر های کهن در دست نباشد. با این وجود می‌توان به یقین بیان داشت که موضوع بیشتر سنگ نگاره ها و غار نگاره ها در هنر ایران بزکوهی با شاخه های بلند هلالی است . تصویر بزکوهی با شاخ های بسیار بلند را بر سنگ نگاره های جربت خراسان نیز می توان دید و موضوع اصلی سنگ‌نگاره‌های کوه‌های پیرامون گلپایگان از جمله کوچری، غرقاب و صالح پیغمبر و … نیز بز کوهی است.
درپایان:
در پژوهش‌های باستانی و در سایر علوم تاریخی مانند زیست شناسی زمین شناسی ستاره شناسی و خود تاریخ آنچه در مورد گذشته می‌دانیم به الزام خود گذشته نیست بلکه گذشته ای است که با روش‌های پژوهشی که ما به کار میبریم بازسازی شده است از این رو روش های دقیق پژوهشی و اعتبار این روش‌ها در بیرون کشیدن اطلاعات از مواد گنگ و خام و استنتاج منطقی از آنها در درجه اول اهمیت قرار دارد بنابراین سنگ بنای پژوهش های تاریخی و باستان شناختی یا هر رشته علمی دیگر ساختن فرضیه ای دقیق برای یافتن رابطه بین داده های خام است وبدون فرضیه ای روشن بر مبنای روش های دقیق علمی پژوهش در هر رشته‌ای مانند گردآوری کورکورانه ای از اطلاعات است که به تقریب همیشه به بن بست در تجزیه و تحلیل می‌انجامد.