گردشگری و توریسم

خلق آرزومندی

روزنامه ایران در یادداشتی به قلم مهراب صادق‌نیا، عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، نوشت: «امکان آرزومندی» به این معنا است که در جامعه، مجموعه‌ای از تجربه‌ها، تحولات، قابلیت‌ها و امکان‌ها و نوعی ساختار احساسات شکل می‌گیرد که جامعه را به سمت آینده بهتر و اندیشیدن به آن راهنمایی می‌کند. وقتی از امید اجتماعی به مثابه یک «سرمایه اجتماعی» سخن می‌گوئیم، منظورمان این است که این پدیده چونان ساختار احساسات جمعی است که امکان پویایی و تحول و شکل‌گیری انگیزه‌های جمعی را به یک جامعه می‌بخشد. امید اجتماعی از این نظر که مردم یک جامعه را به هم پیوند می‌دهد تا وضعیت مطلوبی را پی گیرند و شرایط ناخواسته و دشواری را پشت سر گذارند و زمینه انسجام، مشارکت، تعلّق و تعهد اجتماعی را فراهم آورند، از سرمایه‌های ارزشمند یک جامعه به شمار می‌آید.

ارنست بلوخ (١٩٧٧-١٨٨٩) فیلسوف فقید آلمانی، امید را جان جاری جهان می‌داند و می‌گوید: «اندوهناک‌ترین خسران فقدان امنیت نیست بلکه از دست دادن توان خیال آن است که چیزها می‌توانند تغییر کنند». شاید از همین سبب است که ادیان همواره کوشیده‌اند تا امید را در جوامع خود زنده نگاه دارند و با آموزه‌هایی چون خدای خیرخواه و قادر توانا زیست امیدوارانه را در میان پیروان خود برپا سازند. شواهد تاریخی نشان می‌دهد که ورود مدرنیته به ایران، اگرچه تا اندازه‌ای جاده و پل و صنعت را به مردم ایران عرضه کرد؛ اما از آنجا که هیجانات مثبت را به گونه‌ای نابرابر میان ملت ایران تقسیم کرده بود، گروه‌های فرودست جامعه به اندازه ثروتمندان به آینده خود خوش‌بین نبودند. این طبیعی است که صاحبان قدرت و ثروتمندان و سیاستمداران همواره از امید حرف بزنند؛ ولی فرودستان محروم از قدرت و طردشدگان جامعه، دلیلی برای امیدواری نداشته‌اند. با این حال، از انقلاب مشروطه به این سوی، جامعه ایران دائماً در حال بسط و گسترش ظرفیت آرزومندی و امیدواری خود بوده است. در این مدت جامعه ایرانی همواره باور داشته که در آینده ممکن است چیزهایی تغییر کند که به سود او باشد. در همه این مدت ایرانی‌ها برای آینده خود سناریوهایی طراحی کرده‌اند که به آنان نوعی خوش‌بینی متقاعدکننده می‌داده است؛ اگرچه چالش‌های سیاسی و اجتماعی و فراز و فرودهای افراد و جریان‌های سیاسی از این خوش‌بینی‌ها می‌کاست و سناریوها را دست‌نیافتنی می‌نمود.

انقلاب اسلامی و امید اجتماعی
انقلاب اسلامی ایران درست در شرایطی به پیروزی رسید که امید اجتماعی ایران زیر چرخ الگوهای ناشیانه تجدد نیمه جان شده بود. انقلاب اسلامی ایران با شعارهای حمایت از پابرهنگان و تکیه بر مفاهیمی که بیشتر به گروه‌های به حاشیه رانده شده معطوف بود، زمینه‌ای فراهم کرد تا گروه‌های فرودست جامعه نام و نشان پیدا کرده و خودباورانه به حوزه عمومی وارد شوند و از مشاهده‌پذیری خود احساس سرخوشی و امید کنند.
نگاه امام خمینی (ره) همیشه به سوی محرومان جامعه بود و انقلاب را متعلق به مستضعفان می‌دانست. این رویکرد امام خمینی (ره) سبب می‌شد تا فرودستان جامعه احساس کنند دیده شده‌اند و در معادلات قدرت نقشی دارند. رهبر معظم انقلاب نیز در پیامی که به مناسبت چهلمین روز رحلت امام خمینی (ره) صادر کردند، این گونه به راه بنیانگذار انقلاب تأکید گذاشتند: «عدالت اجتماعی بدین معنی است که فاصله ژرف میان طبقات و برخورداری‌های نابحق و محرومیت‌ها از بین برود و مستضعفان و پابرهنگان که همواره مطمئن‌ترین و وفادارترین مدافعان انقلاب‌اند احساس و مشاهده کنند که به سمت رفع محرومیت، حرکتی جدی و صادقانه انجام می‌گیرد. با قوانین لازم و تأمین امنیت قضائی در کشور، بساط تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان و دست‌اندازی به حیطه مشروع زندگی مردم جمع شود. همه کس احساس کنند که در برابر ظلم و تعدی می‌توانند به ملجأ مطمئن پناه برند و همه‌کس بدانند که با کار و تلاش خود خواهند توانست زندگی مطلوبی فراهم آورند.»

بازآفرینی امید اجتماعی
امام خمینی (ره) با تکیه بر مفاهیمی چند امید اجتماعی را در جامعه ایرانی پدید آورده و رشد داد. سخنان او و نیز مفاهیمی که بر آنها تکیه داشت سبب می‌شد تا ایرانی‌ها این احساس عمیق را بیابند که امکان تغییر وضعیت موجود را دارند. برخی از مهم‌ترین مفاهیمی که او به‌کار می‌برد از این شمارند:

هویت انقلابی شیعه
امام خمینی (ره) از تشیع یک قرائت انقلابی ارائه داد. او به نوعی از اسلام و شیعه سخن می‌گفت که مخاطبان خود را از خمودی و سستی بیرون می‌آورد. میشل فوکو که برای مطالعه انقلاب اسلامی به ایران سفر کرده بود و با افراد و اشخاص مختلفی گفت‌وگو می‌کرد، معتقد است زبان شکل و محتوای مذهبی انقلاب اسلامی ایران امری پسین، اتفاقی و تصادفی و از سرِ ناخودآگاهی نیست؛ بلکه تشیع در تصویری که امام خمینی (ره) از آن ارائه می‌دهد، با تکیه بر موضع ایستادگی و انتقادی پیشینه‎‌دار در برابر قدرت‌های سیاسی حاکم و نیز نفوذ عمیق و تعیین‌کننده در دل انسان‌ها توانست نقش‌آفرینی کند و مردم را علیه ساختار قدرتی که یکی از مجهزترین ارتش‌های دنیا را داشت و از حمایت مستقیم امریکا و سایرین برخوردار بود، به خیابان‌ها آورد.

انتظار معنابخش
خوانش امام خمینی (ره) از مهدویت بسیار امیدآفرین و پویایی‌بخش بود. تصویری که او از مهدویت ارائه می‌دهد با دست روی دست گذاشتن همخوان نیست. در نگاه او «حقیقت» با آخرین پیامبر کارش به پایان نمی‌رسد و بعد از حضرت محمد (ص) دور دیگری آغاز می‌شود که دور ناتمام امامانی است که با سخن خود، با سرمشقی که با زندگی خود می‌دهند و با شهادت خود حامل نوری هستند که همواره یکی است و همواره دگرگون می‌شود؛ نوری که شریعت را که تنها برای این نیامده است که حفظ شود، بلکه معنایی باطنی دارد که باید به مرور زمان آشکار گردد؛ از درون روشن می‌کند. بنابراین، امام زمان (عج) هر چند پیش از ظهور از چشم‌ها پنهان است؛ به طور کلی و قطعی غایب نیست بلکه خود مردم هستند که هرچه بیشتر نور بیدارگر حقیقت بر دلشان بتابد، بیشتر اسباب بازگشت او را فراهم می‌کنند. او در این زمینه می‌گوید: «ما تکلیف داریم آقا! این‌طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان (عج) هستیم؛ پس دیگر بنشینیم در خانه‌هایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم: عجل‌الله تعالی فرجه الشریف. با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. ان شاء‌الله ظهور می‌کند.» (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج. ۱۵: ۱۶۹).

عدالت اجتماعی
مفهوم «عدالت‌اجتماعی» یکی از مهم‌ترین کلیدواژه‌هایی است که امام خمینی (ره) با آن امید اجتماعی را جان می‌داد. او می‌گوید: اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشاء و انواع کج‌روی‌ها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استبداد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی که جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. (صحیفه امام، ۲۱، ۴۰۵) و نیز می‌گوید: «ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اولش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند، در اسلام آن چیزی که حکومت می‌کند یک چیز است و آن قانون الهی. پیغمبر اکرم هم به همان عمل می‌کرده است؛ خلفای او هم به همان عمل می‌کردند؛ حالا هم ما موظّفیم که به همان عمل کنیم. قانون حکومت می‌کند. شخص هیچ حکومتی ندارد. آن شخص ولو رسول خدا باشد، ولو خلیفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست در اسلام.» (همان، ج ۹، ۴۲۹).
افزون بر این مفاهیم امام خمینی (ره) با به‌کار بردن مفاهیم استعمارستیزانه و تکیه بر توان مردم و تقویت روحیه خودباوری و اعتماد به نفس در میان مردم توانست امید را در جامعه ایرانی زنده کند. با تکیه بر همین امید است که جامعه ایرانی پس از انقلاب توانسته است کارهای ناشدنی بزرگی را انجام دهد و به مثابه یک گفتمان برنامه‌دار در مقابل قدرت‌های بزرگ عرض اندام کند.

منبع: روزنامه ایران؛ ۱۳۹۸،۰۳،۱۳

گروه اطلاع رسانی **۱۶۹۹**۹۱۳۱