به گزارش چهارشنبه شب خبرنگار فرهنگی ایرنا از روابط عمومی خانه گفتمان شهر، نشست «رشت؛ شهرِ باران، نگرانِ آینده» به منظور روایاتی قدیمی و امروزی از رشت از زبان اهالی علم وهنر، مردمانی دیار دیرین خطه شمال در خانه گفتمان شهر برگزار شد.
احمد سمیعی گیلانی استاد فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این نشست با یادآوری رشتِ سالهای پهلوی اول گفت: در آن سالها تا دوره محمدرضاشاه محلههای رشت خودکفا بودند و اعیان و عوام در کنار هم زندگی میکردند، خانهها یک طبقه بودند تا آنکه شخصی به نام جلوه، خانهای سه طبقه ساخت.
او ادامه داد: هر محله نانوایی و بقالی، قصابی و مدرسه و حمام و حتی دسته عزاداری و جاهلهای مختص خود را داشت، حتی در این بافت شهری، بازار و کاروانسرا هم وجود داشت، دور شهر باغهای وسیعی بود، ازجمله باغ محتشم و باغ حکیم فانوس که عمومی بودند یا باغ گنجهای که خصوصی بود.
وی گفت: دو رودخانه از شهر عبور میکرد اما چون هیچ ساختمانی در حوالی آنها نبود، فاضلاب نیز به آنها راه نداشت و پاکیزه بود، حتی ما در آنها شنا میکردیم، رشت در آن زمان، شهر زندهای بود و دکانها بعضا تا نیمه شب باز بودند، در صورتیکه در مازندران و حتی در سایر شهرهای گیلان مانند انزلی چنین نبود.
این استاد زبان فارسی افزود: در زمان تحصیل ما، فقط 5 دبستان در رشت بود که به اسم شعرای کهن مانند حافظ و عنصری نامگذاری کرده بودند و دو دبستان ملی (غیردولتی) هم بود، آموزگاران ما همه باسواد بودند، رشت شهر فرهنگی بود و کتابخانه و سالن تئاتر و روزنامهفروشی و جمعیت فرهنگی داشت، حتی وعاظ رشت نسبت به سایر ایران، از سطح علمی و فرهنگی بالاتری برخوردار بودند.
**آغداشلو: رشت برایم، مرکز عالم بود، هنوز هم هست
در ادامه، آیدین آغداشلو نقاش معاصر، از حالِ خوبِ 11 سال نخست زندگیاش در رشت سخن گفت: بخش عمده حافظه مرا رشت اشغال کرده، به درستی و مبارکی و شایستگی، هنوز هم خواب رشت را میبینم، هنوز هم اگر کسی با من با لهجه رشتی صحبت کند، گوشهایم تیز میشود و مرا به جایی امن میبرد.
وی افزود: خاطراتم تا 11 سالگی مملو از خوشی و آسودگی است و در درک و دریافتم از جهان، اثری از ترس و تهدید نبود، هنوز هم لهجه رشتی آرامم میکند و احساس خطر نمیکنم، خلاف تهران، اثری از ترس و تهدید در آن نیست، من هیچ وقت ترس را در رشت تجربه نکردم، انگار همه را میشناختم، رشت برایم، مرکز عالم بود و هنوز هم هست.
این نقاش اظهار کرد: به یاد میآورم که با پدرم در خیابان پهلوی قدم میزدیم و آنجا پر از جاهایی بود که سازنده آیندهام بود، زیباترینش برایم، میدان شهرداری و باغ محتشم بود، من در رشت، هرچه دارم خوشی است، وقتی نصرت رحمانی، به رشت رفت، خانهاش همان خانه رویاییام بود؛ وسیع، پنجرههای چوبی با شیشههای رنگی، سقف سفالی، چاه آب و سطلش، به او گفتم آخر عمر به بهشت رسیدهای، اما بعد در تهران رها شدم، شهری خشن و هتاک و خبیث و بیوفا و بیاعتنا و هرچه گذشت این خشونت را بیشتر حس کردم.
**روشن: پرویز ناتل خانلری در رشت معلم بود
محمد روشن استاد ادبیات درباره ایام تدریس پرویز ناتل خانلری در رشت گفت: خانلری دبیر دبیرستان شاپور بود، من هم قرار بود به آنجا بروم اما چون پدرم را به عنوانم صاحب بازرگانی علی روشن میشناختند، راهم ندادند و به مدرسه تربیت رفتم.
این مصحح و استاد ادبیات ادامه داد: اما ارتباطم با خانلری برقرار بود، او در محله خُمِیران زندگی میکرد و وقتی فهمید خانه ما در سبزهمیدان است، تصور کرد ما از متمولان رشت هستیم.
**پرتوی: هنرمندان رشت برایم حسرت بودند
کامبوزیا پرتوی، فیلمنامهنویس و کارگردان با اشاره به فیلمهای ساخته شده با موضوع سینما در رشت اشاره کرد: رشت با همه زیباییها، برایم حسرت بود و تا همین الان هم هست، رشت شهر حسرتها است، اما در سینما فیلم «نازنین» ساخته علیرضا داودنژاد را به یاد میآورم که حال و هوای رشت را نشان میداد اما «در دنیای تو ساعت چند است» اثر صفی یزدانیان که همین سالهای اخیر ساخته شد، به شهر بسیار نزدیک شد و البته موسیقی کریستف رضاعی به آن کمک کرد.
وی ادامه داد: من هم اولین فیلمنامهای که نوشتم در رشت میگذشت اما داریوش مهرجویی آن را به کرمان برد و بسیار تغییر کرد و با نام «شیرک» ساخته شد، «باشو غریبه کوچک» بهرام بیضایی هم در رشت گذشت اما آدمهای رشت را ندیدیم، امیدوارم باز هم در سینما، رشت محور باشد، زیرا اولین شهر در ایران است که بازیگر زن دارد و هنرمندان بزرگی که برایم همیشه حسرت بودند.
**ساجدی: یارشاطر در رشت شگفتزده شد
طهمورث ساجدی، استاد دانشگاه تهران، گفت: خانهها و سینماهای رشت، همیشه بینظیر بود و حتی سینماهای آن، مانند رادیوسیتی، از سایر شهرهای گیلان بزرگتر بود، خانههای روسی زیبایی داشت که همه را از بین بردند، روانشاد احسان یارشاطر که به رشت آمده بود، از این همه شگفتانگیزی حیرت کرد اما اهالی رشت به آن توجه نکردند.
وی افزود: به پلاژها و موجشکنها توجه نشد، حتی تا سالها مدرسه عالی در رشت نبود و همچنین پس از انقلاب بود که دانشگاه در اینجا ایجاد شد.
این استاد زبان و ادبیات فرانسه یادآور شد: وقت آن است که مردم تکان بخورند و کمک کنند، این طرز فکر باورنکردنی است که مردم هر کاری کنند، همین گرایش هم سبب شده که تا این اندازه آزادی برای ساخت و ساز باشد.
**آنچه رشت را نجات می دهد، نگاه به پیشرفت روز دنیا است
سیدجواد میرحسینی، سخنران دیگر بود که در سخنان خود، وجوه معماری رشت را برشمرد و گفت: رشت، جوهر پررنگی دارد که هنوز میشود پیدایش کرد و امیدوارم این جوهر، هیچ وقت خشک نشود، رشت، شهر مهاجرپذیری است و با رسیدن راه آهن به آن، و به سبب شیوع کمآبی در شهرهای کویری، مهاجرپذیرتر هم خواهد شد اما این رشت، آن رشت نیست.
وی افزود: عباس کیارستمی و فریده لاشایی اهل رشت بودند اما چرا کاری برایشان نکردیم؟ چرا آثار هنرمندان را در رشت نداریم و صدای موسیقی در آن حس نمیشود.
این معمار افزود: اما رشت، آب دارد و در آن زندگی هست و هنر هم هست، بزرگان ایران باید دست به کار شوند، آنچه رشت را نجات میدهد، نگاه به پیشرفت روز دنیا است، اما هنر آرایش سبزینگی را در رشت حس نمیکنم و هیچ حرفی از هویت آن زده نمیشود، باید کاری کرد و باید بزرگان زاده رشت و اهل رشت دست به کاری زنند که غصه سرآید.
**زنان در رشتِ قدیم، قدر و منزلت بسیار داشتند
سپس هومن یوسفدهی از زنانِ رشت و تاثیرگذاریشان یاد کرد و گفت: زنان، در رشت، همیشه مهم بودند، آنها اجازه داشتند به سینما و تئاتر بروند و حتی تئاترهای خصوصی داشتند، مدارس و جراید داشتند و حتی مقالات خوبی هم مینوشتند، این شواهد نشان میدهد، زنان در رشتِ قدیم، قدر و منزلت بسیار داشتند.
این گیلانپژوه ادامه داد: خود زنان نیز تلاش میکردند جایگاهشان را بیابند زیرا در آن جامعه روشناندیش، همیشه روحیه تساهل و تسامح برقرار بود و پیروان ادیان مختلف کنار هم میزیستند، هنوز هم رشت مستعد پیشرفت از ابعاد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است و باید از این اقامتگاهِ موقت بودن رها شود و جاذبههای آن معرفی شود.
وی افزود: اداره رشت در دست غیررشتیها است و البته سختگیریهایی میشود که مانع شکوفایی است، شهری که میتواند میزبان جشنوارههای موسیقی بومی و البسه سنتی و صنایع دستی شود، خبری از آن نیست.
**طلوعی: نیروی انسانی، گردشگری و راه آبی؛ راههای نجات از رشتِ جانگدارِ امروز
در ادامه، محمد طلوعی، نویسنده و روزنامهنگار از رشتِ امروز گفت: رشتِ جذاب، رشتِ گذشته است، رشتِ امروز، بدون حال و بدون آینده است، هر روز نیروی فعال و بلندپرواز آن کمتر و کمتر میشود و جامعه رو به نازل بودن و بسته شدن میرود، رشتِ امروز، آینده ندارد، منابع ندارد و شهر صنعتیاش، تعطیل شده است، ذوبآهنِ آن، غیرزایا شده است.
وی افزود: کشاورزی رشت به خاطر زمینخواری از بین رفته و دیگر ثروتی برای آینده ندارد، خانواده من هنوز در رشت هستند اما با آنکه این شهر را دوست دارم و برایم نوستالژیک است، رغبتی برای برگشت به آن ندارم، به آقای آغداشلو گفتم که شما 11سال در رشت زندگی کردید ولی به اندازه همه عمر خود را مدیون رشت میدانید اما هیچ کاری برایش نکردید، من اگر میتوانستم همین حالا، خانه پدریام در کوچه صدرالعلماء در محله ساغریسازان را میخریدم و حفظش میکردم.
وی خاطرنشان ساخت: از این حال دریغاگویی جدا شویم و فکری به حال این شهر کنیم، شهر با آدمهایش زنده است و نسل جوانش است که میتواند نگهش دارد، اما حالا هرکس دنبال پول و شهرت است، از اینجا میرود، شهر را شبیه ناپلِ ایتالیا میدانم، هر دو از شهرهای خلاق در غذا هستند و ناپل میتواند الگویی جذاب برای تقلید باشد.
طلوعی ادامه داد: رشت البته جز معدود شهرهای جهان است که دو رود دارد که سرچشمه و مسیر هردو از یکدیگر جدا است و شریان ارتباطی رشت را در دست دارد که میشد در آن قایق سواری کرد، به نظرم نیروی انسانی، گردشگری و راه آبی، راههای نجات از رشتِ جانگدارِ امروز است.
**عاطفی: بزرگانِ رشت آستین همت بالا زنند
مرتضی عاطفی، مدیر روابطعمومی استانداری گیلان گفت: مشکل رودخانههای رشت با لایروبی حل نمیشود، 30 سال پیش، زبالههای شهر را در جنگل سراوان دفن کردیم و حالا شیرابههای آن به رودخانه میروند، همچنین شیرابههای بیمارستانی و فاضلابهای انسانی و صنعتی راهی جز رودخانههای شهر ندارند.
وی افزود: در طرح بازآفرینی شهریِ سال 1394، قرار بود در میدان شهرداری تمرکز ایجاد شود و باید اینجا مرکز تبلور فرهنگ میشد اما میدان شهرداری هیچ نشانی از آن هدف ندارد و حتی ساختمان شهرداری که قرار بود موزه هنرهای معاصر گیلان شود، نشد، حتی بنا بود اولین تماشاخانه ایران در رشت خریداری و مرمت و موزه شود که آن هم نشد.
این فعال فرهنگیِ اهل رشت ادامه داد: استاندارِ غیر گیلانیِ گیلان تصویب کرد که طرح شبهای روشن در رشت ایجاد شود اما نخواستند و نگذاشتند که بشود و به فراموشی سپرده شد، حتی سرانه فضاهای سبز رشت از شهرهای کویری هم کمتر است.
وی بیان کرد: ما با هویت مفاخر گیلان چه کردیم؛ با ابتهاجها، با سمیعیها، با روشنها، با آغداشلوها، با گلچینها و…، ما با آنها بد کردیم، شهر رشت، 5 ماه است که شهردار ندارد، وضعیت، نگرانکننده و ناامیدکننده است، کمر شهر خم شده ولی هنوز نشکسته است، باید بزرگان رشت به کمک آیند و آستین همت بالا زنند.
این نشست، با پیام فرهاد توحیدی و پخش فیلم مستند «از میدان تا میدان» ساخته عیلرضا صادقی مقدم که روایتی از تخریب محلههای تاریخی رشت و بازآفرینی آنهاست، برای نخستین بار، همراه بود.
فراهنگ*9211*3009
انتهای پیام /*