اخبار گردشگری

گشت و گذار در برهوت سبز!

باور کنید یک جای خوش آب و هوا، با تعداد اندکی درخت و یک رودخانه کوچک در یک منطقه کویری را می‌توان به جنگل تشبیه کرد! جایی شبیه به شمال ایران، در ۵۰ کیلومتری سبزوار.

روزنامه توریسم نوشت:«استاج»، همان سرزمین خوش و خرمی است که به خاطرش باید خود را به یک جاده هموار سپرد و به دوردست‌ها چشم دوخت تا شاید از پس این جاده باریک و تپه‌های پی‌درپی، جنگل موعود پدیدار شود.
روستاهای ایران، به غیر از زیبایی‌های بکر و دست‌نخورده، همواره پر از رازهای سر به مُهر و پرسش‌های بی‌پاسخ‌اند که از آن جمله، قدمت و تاریخچه روستاهاست که همواره با افسانه‌ها و آرزوهای مردم درآمیخته و با عصاره‌ای از واقعیت، سینه به سینه نقل می‌شود. «استاج» نیز چنین است. می‌گویند اسم «استاج» از ایل استاجلو، یکی از ایل‌های دوره صفویه گرفته شده و این ایل در دوره طغرل سلجوقی، در مکان کنونی ساکن شده است.

با این همه، برای قدمت این روستا همین بس که وجود یک قلعه مخروبه و یک امامزاده، گواه و شاهد تاریخچه آن است. استاج، پر از جلوه‌ها و شاهکارهای طبیعی است. هرچه پیش بروید، رؤیاها، رنگ واقعیت می‌گیرد و شما در این برهوت، اما شگفت‌زده بر بام کوه، همه این شکوه را نظاره می‌کنید و قله کوه را می‌بینید که تابستان‌ها نیز پاره‌های برف بر تن دارد.

اتراق در کنار رودخانه: باغ‌ها، محل و مأمن تفریح و استراحت مسافران است. البته در حاشیه روستا، رودخانه زلالی قرار دارد که بسیاری، اتراق در کنار آن را به رفتن بر ارتفاعات ترجیح می‌دهند. در مرکز روستا، یک آبگیر از جنس بتون ساخته شده که در نگاه نخست، چیزی شبیه به استخر است. در اطراف این آبگیر هم درختان تنومندی قد کشیده‌اند که در تابستان، پربرگ و پرسایه‌اند. باغ‌های متراکم در اطراف روستا نیز، درست همان جنگلی است که جان، سودای دیگر می‌کند!

هزاران پرسش بی‌پاسخ: در تپه مجاور روستای استاج، قلعه‌ای مخروبه به چشم می‌خورد که بدون هیچ اثر، نوشته و کتیبه‌ای از تاریخ ساخت، نوع ساخت و کاربری آن، هزاران پرسش بی‌پاسخ و افسوس بی‌پایان را در ذهن گردشگران می‌نشاند، اما آنچه مسلم است و می‌توان بدون تردید گفت، این است که در ساخت این قلعه، از مصالح خشت و «ساروج» استفاده شده است.
مردم استاج، همچون دیگر هم‌میهنان خویش، اهل هنرند. آنان خیالِ نازک طبع خود را با تار و پود گره می‌زنند و آن را بر قالی نقش می‌کنند. به‌جز این، هنر «فرد بافی» که نوعی پارچه‌بافی است، از دیگر صنایع دستی این روستاست.
چنانچه اهل خاطره‌های گذشته هستید و به دوران پیش از این ایام تعلق خاطر دارید، بد نیست سری هم به حمام روستا بزنید. جالب است بدانید که آب گرم این حمام، با استفاده از انرژی خورشیدی تأمین می‌شود، اما شاید یکی از رسومی که در این روستا، نسبت به سایر مناطق و بویژه شهرها، از اصالت بیشتری برخوردار است، نحوه برگزاری مراسم عروسی است.

در مراسم «پا لگد کردن»! عروسی در استاج، به صورت سنتی و با سرنا همراه است. به هنگام دمیدن سُرناچی در ساز خود، داماد سوار اسب می‌شود، به تاخت می‌رود و پس از آن، در حمام روستا خود را می‌شوید، می‌آراید و آماده آغاز زندگی تازه‌ای می‌شود.
در راه بازگشت، سُرناچی همچنان می‌نوازد و دیگران پایکوبی می‌کنند. پس از آن، داماد سوار بر اسب به سوی خانه عروس روان می‌شود.
در خانه عروس، مهمانان بسیاری حضور دارند که پای یکدیگر را له می‌کنند! البته این پا لگد کردن، یک رسم قدیمی است.
بالاخره داماد، عروس را سوار بر اسب به همراه خود می‌برد. پس از آن، نوبت به اجرای مراسم پرتاب «انار» می‌رسد. در این مراسم که با موسیقی همراه است، داماد چندین متر از مردم و دوستان خود دور می‌شود و از آنجا اناری را ۳ بار به سمت عروس پرتاب می‌کند و سپس شانه به شانه او راه خانه بخت را با هزاران آرزو در پیش می‌گیرند.