اخبار گردشگری

تصاویر:رازهای یک غار مرموز همراه با پیکر دو دختر جوان/ آشنایی با منطقه زیبای بورزیانسکی

پارسا بهمنی:

از خود تصویری از ماموت ها به جا گذاشته اند؛ همین طور از گوسفند و گاو. هر آنچه که با آن می توانستند زندگی روزمره را سپری کنند و گرسنه نمانند.

رازهای یک غار مرموز همراه با پیکر دو دختر جوان/ آشنایی با منطقه زیبای بورزیانسکی

به گزارش“توریسم آنلاین”،با دست های خالی و در عمق تاریکی این غار غول پیکر، انسان هایی که یازده تا ۱۴ هزار سال پیش می زیستند، خاطره ای به یادگار گذاشته اند که اکنون تبدیل شده به میراث ملی مردم جمهوری باشقیرستان در روسیه. آن زمان که انسان نمی توانست بنویسد، یعنی خط را اختراع نکرده بودند، تنها فرصتی که برای ابراز وجود داشت همین نقاشی بود که روی دیوارهای این غار ۵ میلیون ساله به جا گذاشته اند.

اکنون «غار کاپووا»، رازهای زیادی در دل خود پنهان کرده؛ از پیکر دو دختر جوان که احتمالا در عصر برنز کشته شده و جسدشان را به اینجا آورده اند تا یکی از کاشفان آن که در سن نوزده سالگی در همین غار گم می شود و جان خود را از دست می دهد.

این غار البته برای مردم باشقیرستان تبدیل شده به یک گنج؛ یکی از جمهوری های روسیه که شهر اوفا، پایتخت آن بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد و در زمان شوروی- و هنوز- مرکز صنایع سنگین این کشور بوده. و اینجا که ما هستیم، دامنه کوه های اورال است؛ کوه هایی نوک تیز، بی رحم، پر از درختان سوزنی برگی که مجال رشد به گیاهان دیگر نمی دهند و در زمستان، در این فصل مملو از برف هستند و سرما. اورال نقطه جدایی آسیا از اروپا است. و مردم این منطقه که سال های سال برای امرار معاش زنبورداری و دامداری کرده اند، اکنون در این اندیشه اند که از راه دیگری درآمد کسب کنند؛ بدون اینکه بخواهند منابع معدنی سرشاری که دارند را دست بزنند. آنها می خواهند گردشگران را به روستاهایشان بیاورند؛ هرچند هنوز انگار راه درازی در پیش دارند. در عمق تاریکی غار که پیش می رویم، الکساندر زیویروف راهنمای ما، از تاریخ هزاران ساله حضور انسان در این غار سه طبقه ای می گوید: «کسانی که در سده بیستم غار را پیدا کردند، اینجا دنبال آب آشامیدنی می گشتند؛ پژوهش ها نشان داد که انسان های اولیه ای که به غار آمده و نقاشی هایی از خود به جا گذاشته اند، اینجا زندگی نمی کردند و بیشتر برای تجمعات مذهبی به غار می آمده اند».

رازهای یک غار مرموز همراه با پیکر دو دختر جوان/ آشنایی با منطقه زیبای بورزیانسکی

و بعد نور چراغ قوه را به سمت دیواره های غار می گیرد: «ما اینجا چند ماموت روی دیوار می بینیم، همچنین کرگدن، گاو و اسب».

کاپووا، ۳ کیلومتر درازا دارد. در گوشه ای از آن نمادی برای بزرگداشت یکی از کسانی که به غار آمده اند گذاشته اند. وارینا سونوف همراه گروهی دیگر آمده بود تا بخش های پایانی غار را پیدا کند که این سرنوشت را پیدا می کند. این اتفاق البته از اهمیت یکی از غارهایی که از انسان های اولیه به دست ما رسیده کم نمی کند؛ حتی نقش هایی روی دیوارها است از دوره پارینه سنگی. الکساندر، راهنمای غار می گوید: «پس از حفاری جمجمه سه دختر جوان پیدا شد که احتمالا در دوره برنز کشته شده و به غار آورده شدند. جمجمه آنها آسیب دیده بود؛ اکنون این پیکرها را در یوفا و پترزبورگ نگهداری می کنند و دانشمندان دارند روی آنها مطالعه می کنند».

به این خاطر نام غار را گذاشته اند کاپووا که مدام از قندیل های کوچک روی سقف ها، آب چکه می کند. اصلا کاپووا در زبان روس ها یعنی چک چک.

تلاش برای تطبیق با محیط

بخش های دیگری از غار را پیاده طی می کنیم و از مسیری که برای برگشت ایجاد شده، دوباره از دهانه بزرگ غار خارج می شویم؛ برف های زیرپایمان را لگد می کنیم تا می رسیم به روستایی کوچک در نزدیکی غار که اتفاقا در میراث جهانی یونسکو هم ثبت شده. روستاهای منطقه بورزیانسکی جمعیت زیادی ندارند؛ روی هم رفته ۱۶ هزار نفر. جلوی همه خانه ها، تکه های درختان قطع شده ریخته شده تا در زمستان سرد، مردم این منطقه سوخت کافی داشته باشند.

رازهای یک غار مرموز همراه با پیکر دو دختر جوان/ آشنایی با منطقه زیبای بورزیانسکی

مردم اینجا سال ها است که تلاش می کنند خود را با محیط منطقه تطبیق دهند. منطقه ای که دست کمتر انسانی بیرون از این منطقه به آن رسیده. و شاید نگاره های ماموت، کرگدن و گاو روی دیواره های غار کاپووا، نمادی باشد از تلاش های بی شمار مردمان این منطقه برای فایق شدن بر دشواری های زندگی در منطقه ای به این اندازه سرد. تولید اصلی آنها هم عسل بوده. عسل این ماده گرم که نه تنها بدن را گرم نگه می دارد بلکه زمینه برای رشدش هم بسیار فراهم است.

رازهای یک غار مرموز همراه با پیکر دو دختر جوان/ آشنایی با منطقه زیبای بورزیانسکی
رازهای یک غار مرموز همراه با پیکر دو دختر جوان/ آشنایی با منطقه زیبای بورزیانسکی
رازهای یک غار مرموز همراه با پیکر دو دختر جوان/ آشنایی با منطقه زیبای بورزیانسکی

البته هرگز پا را از گلیمشان درازتر نکرده و همیشه دو سوم عسل های کندوها را برای زنبورها گذاشته اند. اکنون که فصل سرما است، فصل برداشت عسل گذشته. هرچند به خاطر بارش های پیاپی در دو سال اخیر، تولید عسل در این منطقه بسیار کم شده. عسل به قدری جای خود را در زندگی روزمره مردم اینجا باز کرده که خود تبدیل به هنر شده است؛ با نشانه هایی که صاحبان کندوها روی درخت های مختلف گذاشته اند تا مالکیت خود را بر کندوهای هر درخت ثابت کنند.

راهنمای ما می گوید: «از آگوست بهره برداری شروع می شود و عسل بسیاری از این کندوها به قدری گران است که باید در ازای هر یک کیلوی آن تا ۵ هزار روبل- تقریبا ۱۰۰ دلار- پرداخت. البته خرس ها و راسوها دشمن های درجه یک این کندوها هستند؛ برای جلوگیری از حمله خرس ها، حصارهای الکتریکی کار گذاشته اند و برای نجات از دست راسوها روی درخت ها صمغ می کشند چون اگر یک بار راسو به یک کندو حمله کند، دیگر زنبورها آنجا ساکن نمی شوند».

بیشتر درخت هایی که کندوهای عسل روی آن قرار دارند بلوط هستند و کاج. اکنون اهالی بورزیانسکی اما با هتل های پر امکاناتی که ساخته اند، در پی راه درآمد دیگری هستند؛ اینکه گردشگران را به منطقه خود بیاورند.

در پی تبار ایرانی

اهالی بورزیانسکی، مسلمان هستند و ترک تبار. البته روسی حرف می زنند و در سخنانشان واژه های پارسی زیاد پیدا می شود.

خودشان هم به این نکته اشاره می کنند و از این می گویند که به خاطر ترک تبار بودنشان، پیوندهای دیرینه ای با مردم ایران دارند. آداب و رسومشان، از رقص محلی و موسیقی سنتی آنها گرفته تا مهمان نوازی جانانه ای که از ما می کنند، همه حکایت از این دارد که برای ایرانی ها جایگاه دیگری قائل هستند.

رازهای یک غار مرموز همراه با پیکر دو دختر جوان/ آشنایی با منطقه زیبای بورزیانسکی

«شاریپوف رستم دانیسلاموویچ» رئیس منطقه بورزیانسکی در جمهوری باشقیرستان است که خیلی دلش می خواهد پای ایرانیان بیشتری به این منطقه باز شود؛ یکی از نشانه های پیوند مردم این منطقه با ایرانی ها، همین نام «رستم» است. او با عسل محلی و موسیقی سنتی از ما استقبال می کند و از این می گوید که با وجود غنی بودن این منطقه از مواد معدنی، باز هم هدف دولت محلی این است که گردشگری را توسعه دهد؛ یک نوع توسعه پایدار که همیشه می توان از درآمد آن بهره مند شد، بی آنکه چیزی از دست برود؛ بی آنکه این کوه ها و کوهپایه های پر از برف و مملو از درختان سوزنی برگ آسیب ببینند. رستم، از این می گوید که می خواهند هر طور شده طبیعت منطقه را حفظ کنند: «باید به مردم یاد بدهیم تا حیوانات را حفظ کنند؛ خرس ها، راسوها و گرگ ها را. البته در سال های اخیر اینجا تغییرات زیادی رخ داده و ما هر سال زیرساخت های گردشگری را توسعه می دهیم؛ این کار کمک می کند تا جانوران این منطقه که در معرض انقراض قرار گرفته اند را حفظ کنیم؛ جانورانی مانند ماهی خاریوس، ماهی غزل آلای محلی و همچنین گیاهان دارویی مانند ارکیده و دیگر گیاهان دارویی که به خاطر بهره برداری بی رویه در خطر نابودی قرار گرفته اند؛ ضمن اینکه تعداد زنبورها هم به شدت رو به کاهش است».

رازهای یک غار مرموز همراه با پیکر دو دختر جوان/ آشنایی با منطقه زیبای بورزیانسکی

رستم از این می گوید که اگر این منابع حفظ شود و به دست آیندگان برسد، موجب غرور آنها خواهد بود. برای همین است که به نظر او، گردشگری می تواند بهترین راه برای نگهداشت این منابع باشد: «اینجا مواد معدنی خوبی مانند طلا و اورانیوم داریم؛ کوه های اورال میلیون ها سال قدمت دارند و پر از مواد معدنی هستند ولی ما به آنها فکر نمی کنیم. ما به منابع موجود و در دسترس مانند گردشگری نگاه می کنیم و می خواهیم آن را توسعه دهیم و درآمد خودشان را بیشتر کنیم».
این منطقه دست نخورده است چون بسیاری از مردمان این منطقه هرگز از روستاهای خود خارج نشده اند؛ آنها همان گونه زندگی می کنند که نیاکانشان، و این چیزی است که این منطقه را از بسیاری از نقاط گردشگری جهان متمایز می کند چرا که جهانی شدن، بسیاری از فرهنگ ها و سبک های زندگی را در سراسر جهان هم شکل کرده.

این است که رنگ های متنوع لباس هایشان، موسیقی سنتی شان که بیش از همه به سازی شبیه نی ما می ماند، مهمان نوازی سخاوتمندانه و آداب و رسوم کمتر دیده شده خود را راهی دیده اند که بتوانند با آوردن گردشگران به میان این کوه های بلند و پر برف آن را به دیگر مردمان جهان نشان دهند؛ این بار البته با نگهداشت منابع، به جای بهره برداری بی رویه از آنها. اما اگر این تلاش شکست بخورد، شاید چاره ای جز بهره برداری از منابع نماند. از میان رفتن طبیعت اما تنها مردم این منطقه را تهدید نمی کند بلکه زندگی همه ساکنان کره خاکی را به خطر می اندازد.

+ ۰ مخالفم – ۰