اماکن دیدنی ایران

«آتش» نشانه‌های باستانی را دود می‌کند


چارتر

«حرارت آتش در محوطه‌ی تاریخی با معماری سنگی مانند تخت‌ جمشید، سنگ‌ها را فرسوده می‌کند و به مرور پودر می‌شود، از سوی دیگر با هر بارانِ بعد از آتش‌سوزی‌ها، خاکستر و زغال آتش به سطوح پایین‌تر محوطه کشیده می‌شود و روی نهشته‌های باستانی را می‌گیرد و در نهایت امکان هر نوع تاریخ‌نگاری از بین می‌رود.»

ایسنا: احتمالاً وجین کردن علف‌های هرز و خشک شده در محوطه‌های تاریخی، کاری سخت‌تر از خاموش کردن آتشی است که می‌تواند نشانه‌های قابل تاریخ‌گذاری یک محوطه‌ی تاریخیِ کاوش نشده را به طور کامل از بین ببرد.

شاید هم متولیان محوطه‌های تاریخی امروز دیگر درخواستِ مرحوم سید باقر آیت‌الله زاده شیرازی – یکی از بنیانگذاران سازمان میراث فرهنگی – را به فراموشی سپرده‌اند؛ که وقتی دید کارگران محوطه‌ی باستانی شوش از معمولی‌ترین وظیفه‌ی خود یعنی درو کردن علف‌های هرز سرباز می‌زنند، خود با دست شروع به کندن آن‌ها کرد تا بالاخره کارگران نیز شروع به کار کردند. (نقل از یکی از استادان دانشگاه تهران که همراه با دکتر شیرازی در این محوطه‌ی تاریخی حضور داشت).

و حالا همه چیز را به باد و گرما و آتش سپرده‌اند؛ آتشی که تا امروز از هگمتانه، بافت تاریخی ده‌دشت در بلاد شاپور در استان کهکیلویه و بویراحمد، کرخه، شوش، قبرستان خالد نبی و قطعاً محوطه‌های تاریخی دیگری که به جز دود هیچ خبر دیگری از آن‌ها بلند نشد، گذشته است تا این اتفاق طبیعی روند خود را سپری کند.

کامیار عبدی – باستان‌شناس – اما نظری مخالف مسئولان میراثی دارد؛ نظری که هر نوع آتش‌سوزی در محوطه‌های تاریخی را غیرعمد و به دلیل گرمای هوا نمی‌داند مگر احتمال یک درصد از ۹۹ درصد!

او در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید: برای آتش گرفتن یک پوشش گیاهی که در تابستان خشک می‌شود، به گرمایی حداقل ۶۰ درجه و آفتاب شدید نیاز است، پس آتش‌گرفتن این محوطه‌ها در حالت طبیعی احتمالی یک درصد است و معمولاً ۹۹ درصد آن آتش‌سوزی‌های عمدی است که انسان عمداً یا سهواً باعث می‌شود.

وی آتش‌سوزی‌هایی که گاهاً در کالیفرنیا رخ می‌دهد را نمونه‌ای از این اتفاقات می‌داند و ادامه می‌دهد: در این منطقه از هر صد صاعقه یکی باعث آتش‌سوزی می‌شود، آن هم معمولاً کار بشر است که با انداختن یک بطری در طبیعت، به واسطه‌ی آبِ کمی که معمولاً داخل آن باقی می‌ماند و نقش ذره‌بین را ایفا می‌کند، باعث آتش‌گرفتن علف‌ها می‌شود، بنابراین ۹۹ درصد آتش‌سوزی‌ها عمدی یا اشتباهی، یا به دلیل فراموشی برای خاموش کردن آتش رخ می‌دهند.

او با تاکید بر این‌که محوطه‌های باستانی، پارک جنگلی نیستند که مردم بخواهند اتراق کنند یا سیگارشان را بیندازند، احتمال بروز این نوع آتش سوزی‌ها را نیز ضعیف می‌داند و می‌گوید: به نظر می‌رسد این اتفاق در محوطه‌های تاریخی معمولاً عمدی و ناشی از تنبلی گردانندگان و کسانی که مسئول این محوطه‌های باستانی هستند، باشند.

عبدی با اشاره به این‌که متولیان محوطه‌های تاریخی از یک سو قصد هزینه‌کردن برای وجین کردن علف‌های هرز محوطه‌های باستانی را دارند، اما از سوی دیگر به نظر می‌رسد ساده‌ترین راه‌حل یعنی آتش زدن محوطه‌ی باستانی را استفاده می‌کنند. اتفاقی که پیش زمینه‌ی آن یک کار وحشتناک از ترکیب آتش و محوطه باستانی است که فقط اثر مخرب به دنبال دارد.

این باستان‌شناس با بیان این‌که حرارت آتش در محوطه‌ی تاریخی که از معماری سنگی مانند تخت‌جمشید برخوردار است، باعث فرسوده شدن سنگ‌ها می‌شود، اظهار می‌کند: آن‌ها هزاران سال در معرض عوامل طبیعی مانند باد، باران، برف و آفتاب بوده‌اند، حالا این‌که آتش هم دما را به ۳۰۰ درجه می‌رساند شروع به ترک خوردن و پودر شدن می‌کند.

او آجر و خشت را نیز از این قاعده مستثنی نمی‌داند و می‌گوید: حرارت آتش از یک سو باعث پخته‌تر شدن خشت‌ها می‌شود و از سوی دیگر عملاً اهمیت و اعتبار محوطه باستانی را از نظر تاریخ‌گذاری و گاه‌نگاری از بین می‌برد، چون تاریخ‌گذاری کربن ۱۴ نیز در این شرایط انجام می‌شود، همچنین در روش‌های دیگر مثلاً در نمونه‌برداری و بررسی مواد عالی داخل نهشته‌های باستانی، نباید محوطه آلوده باشند، مثل استخوان و غلات، پس موظف به استفاده از دستکش و پنس هستند تا یافته‌ها را داخل زرورق بگذارند و حتی از ماسک استفاده کنند تا نفس‌شان به آن نخورد، یا موادی که روی دست قرار دارد آن یافته را آلوده نکند.

عبدی توضیح می‌دهد: حالا با آتش‌گرفتن یک محوطه باستانی، سطح آن با خاکستر و زغال پر می‌شود و بعد از نخستین باران، خاکستر و زغال‌های آن، به پایین دست در لایه‌های زیرین می‌رود یعنی روی نهشته‌های باستانی می‌نشیند. هر جایی که این خاکستر و زغال و این مواد پیشرفت می‌کند و پایین می‌رود، دیگر نمی‌توان از آن برای تاریخ‌گذاری استفاده کرد، بنابراین گاه نگاری‌ها را به هم می‌ریزد و یک وضعیت آشفته‌ای به وجود می‌آورد.

او در حالت خوشبینانه این اتفاق و صحبت‌هایی که از سوی برخی مسئولان مبنی بر طبیعی دانستن آتش‌سوزی محوطه‌های باستانی در زمان گرمای هوا، می‌گوید: در این حالت می‌گوئیم آن مسئول درباره‌ی باستان‌شناسی و اصول اولیه‌ی و روش کربن ۱۴ چیزی نمی‌داند، بنابراین نمی‌داند ماجرای آتش‌سوزی‌ها نیز چیست و چطور می‌توانند یک محوطه‌ی تاریخی را تخریب کنند، چون از اتفاقاتی که آن پایین رخ می‌دهد، آگاهی ندارند، که البته این حالت خوشبینانه از روی ناآگاهی است.

به اعتقاد وی، اما حالت بعدی یعنی بدبینانه‌ی این نوع آتش‌سوزی‌ها متأسفانه تنبلی متولیان محوطه‌های باستانی است که به جای استفاده از چهار کارگر، درو کردن علف‌های هرز و انتقال ان‌ها به محوطه‌ای بیرون از این فضا، با انداختن یک کبریت، آن‌ها را در جا آتش می‌زنند.

این باستان‌شناس با اشاره به تجربه‌ای که مدتی پیش در محوطه‌ی تاریخی استخر داشته است، می‌گوید: در ان زمان یک مسؤول به من گفت؛ «سطح محوطه زباله گرفته و علف‌ها رشد کرده‌اند، اجازه دهید آن‌ها را آتش بزنیم» نسبت به این درخواست جبهه گرفتم و گفتم فقط باید به هر کارگر یک دستکش، داس برای وجین کردن و کیسه زباله بدهید تا علف‌ها از روی زمین جمع شوند و سپس آن‌ها را به جایی خارج از محوطه منتقل کنید.

عبدی تاکید می‌کند: معتقدم باید در بخشنامه‌ای از سوی معاونت میراث‌فرهنگی به همه‌ی پایگاه‌ها، محوطه‌ها و استان‌ها اعلام شود که باید از آتش‌زدن علف و زباله و هر چیزی، حتی وجود ته‌سیگار روی محوطه‌های باستانی به شدت اجتناب شود و به طور دائم آن‌ها جمع‌آوری شوند.