گردشگری و توریسم

پشت‌پا به کرسی نمایندگی

نوروپپتید یا پروتئین عصبی همان مولکول‌های پیام بری هستند که افکار و گفتار ما را به تک‌تک سلول‌های بدن می‌رسانند و با وادارسازی سلول‌ها به انتخاب الگوی خاص باعث می‌شوند مجموعه سلول‌های هر عضو شکل و قالب خاصی را به خود بگیرند. به عبارتی نوروپپتیدها که به آن‌ها لقب مولکول هیجان نیز داده شده، امکان اتصال و ارتباط تبادل اطلاعات میان ذهن، جسم و احساس را امکان‌پذیر می‌کنند. بنابراین احساسات و هیجانات ما برای این مولکول‌های نامه‌رسان حکم اطلاعات را دارند.

سرعت خبردهی این نامه‌رسان‌های مولکولی فوق‌العاده بالا است و این یعنی باید به شدت مواظب صحبت‌هایی که بر زبان می‌آوریم و حتی در فکر خود جاری می‌کنیم، باشیم و آنگونه که مولوی بزرگ گفته، «آدمی مخفی است در زیر زبان/ این زبان پرده است بر درگاه جان»‌ چراکه زبان همانگونه که بسیار مفید بوده به همان نسبت هم خطرناک است و گاهی سخنی که بر زبان جاری می‌شود، بدتر از هزار بمب و اسلحه عمل می‌کند و جنبه تخریبی بسیار بالایی دارد.

 اما گاهی شماری از افراد که از آنها انتظار دوچندان است که نسبت به این مسائل هوشیار باشند، خود به گونه‌ای دیگر عمل می‌کنند که نمونه مشخص آن در روزهای اخیر در توئیت بحث‌برانگیز حجت الاسلام «مجتبی ذوالنوری» نماینده مجلس شورای اسلامی رخ داد؛ جایی که او در حساب توئیتری خود نوشت: «جناب روحانی اگر برای توجیه مذاکره با دشمن، علت صلح امام حسن(ع) با معاویه را خواست اکثر مردم از امام ذکر می‌کنید! امروز اکثریت قاطع ملت ایران به کمتر از عزل و مجازات شما راضی نمی‌شوند؛ با منطق شما، رهبر انقلاب باید دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزیز راضی شود».

 این اظهارات ذوالنوری در حالی مطرح شده که رییس‌ جمهوری، چهارشنبه هفته گذشته در جلسه هیات دولت گفته بود: «امام مجتبی(ع) به ما می‌آموزد که مرد جنگ باشیم به روز جنگ و مرد صلح باشیم به روز صلح. اگر در روز صلح، جنگیدیم و در روز جنگ، صلح کردیم، هر دو خطا و اشتباه است. به‌موقع باید بایستیم و بجنگیم و به‌موقع باید صلح کنیم». این اظهارات به مذاق ذوالنوری خوش نیامده و حملات تند و توهین‌آمیز خود را مطرح کرده است.

البته این جملات ناسنجیده باعث واکنش‌های زیادی از طرف چهره‌های مطرح سیاسی و رسانه‌ها و حتی مردم در فضای مجازی شد و سیاسیون و غیرسیاسیون به صورت مطلق این سخنان را محکوم کردند و یادآور شدند که سخنان توهین آمیز این نماینده مجلس با هدف فشار به دولت بیان شده تا شاید بتواند در انتخابات ۱۴۰۰، راهی را برای پیروزی همجریانی‌ها حجت‌الاسلام ذوالنوری بگشاید.

البته جریان اصولگرا هم نوشته ذوالنوری را محکوم کرده اما در این جریان هم  باز یکی به میخ زده و یکی به نعل؛ یعنی اصولگرایان از طرفی می‌گویند که حسن روحانی صرف‌نظر از اینکه رئیس دولت است، مانند هر فرد دیگری حق و آزادی اظهارنظر دارد و قانون اساسی مسیر رسیدگی به اقدامات و اظهارات رئیس جمهوری را مشخص کرده، لذا تهدید رئیس دستگاه اجرایی آن هم با عباراتی چون «اعدام» که ذوالنوری به‌کار برده، غیرقانونی، غیرمنطقی و خلاف هنجارهایی است که جریان انقلابی به آن اعتقاد راسخ دارد اما برخی رسانه‌های وابسته به اصولگرایان نوشتند که اینگونه سخنان باعث می‌شود تا اصلاح‌طلبان و اعتدالیون از آن استفاده کنند و بگویند که منتقدان دولت همگی ضدصلح، جنگ‌طلب و فاقد هرگونه استدلال منطقی هستند.

از دید برخی این‌گونه می‌شود گفت که این جریان در پی کم رنگ کردن توهین و تهدید است و بیشتر به دنبال حاشیه‌بازی با رقبای سیاسی است.

فارغ از هرگونه موضع‌گیری‌های سیاسی و جناحی، اظهارات این نماینده مجلس از ۲ جنبه قابل بررسی و تامل است؛ یکی اینکه گاهی مطالبی به یک شخص عادی منسوب می شود که حساسیت چندانی را بر نمی انگیزد و امکان دارد از طرف تعدادی از دوستانش، آن هم انگشت شمار، مورد تایید یا رد قرار گیرد اما زمانی این سخنان از طرف یک شخصیت با مسوولیت و عنوان سیاسی و جایگاه حقوقی مطرح می شود که در آن صورت این سخنان دارای بار حقوقی و مسوولیت‌های اجتماعی خواهد بود اینک باید گفت که چرا فردی در قامت نماینده مردم که می بایست نه تنها در رفتار و سلوک، بلکه در گفتار هم سرآمد باشد، چنین سخنانی بر زبان می‌آورد.

بر اساس قانون نماینده مجلس حق تذکر، سؤال یا استیضاح رییس‌جمهوری را دارد اما توهین و تهدید کردن در هیچ کجای قانون اساسی مجاز شناخته نشده واصولا توهین و تهدید در شان هیچ فردی نیست و این شان برای نماینده مجلس اولی تر و الزامی است.