گردشگری و توریسم

‘ گل همیشه بهار ‘

چمشمانت را ببند، بوی دریا می آید، صدای حواصیل ها و هیاهوی شادی بخش مرغان دریایی در کرانه های کیش پیچیده است.
صبح دمان است، دریا از خواب برخاسته و با سینه ای پر مهر و مواج، مشتاقانه برای درآغوش کشیدن ساحل، خیز برمی دارد، نفسی عمیق بکش تا زلال دریا در جسم و جانت جاری شود.
ماهی های پولکتن به تماشای خورشید آمده اند، ماهیگران آرام آرام ، قلابها در دست
تورها برشانه، به کرانه آبهای زلال کیش روانه می شوند.
پسرکی،سبزه رخ، طلیعه دار سپاه صیادان،باپای برهنه به آب می زند، دستها را بالامی برد، گویی دیسک پرانی در المپیک است، قلاب آروزهایش تا دور دست تاب می خوررد.
حالا سمفوتی صیادان آغاز می شود، قلابها را تاب می دهند، به دریای می زنند، شور زندگی و هیاهو در کرانه کیش می دمد.
لبان ماهی جنوب، پیوسته مرگ را زمزمه می کند، و ماهی این برکت و رزوی حلال از دل خلیج فارس صید می شود،
خورشید در تن زلال دریا می درخشد، انگار دریا لباس زرین وسیمین بر تن کرده است، تن صخره کم کم گرم می شود، خرچنگهای ریز و درشت از لابلای سنگها سرک می کشند، به صبح سلام می کنند و آرام آرام و شرمانه از هزار توی مرجانها بیرون می آیند.
جشن خرده ماهی ها برپا می شود، در آب شفاف و شیشه ای به رقص درمی آیند، چنان انبوه که گمان می بری نهنگی زیر پای اسکله جوبین چمره زده .
قایقها بادبان برافراشته اند، به شور شور دریای کیش می زنند، مردمان خرامان با شنهای مرجانی و خرده صدفها جدال می کنند و آهسته قدم به کرانه می گذارند.
گل همیشه بهار، به میهمانان لبخند می زند، کیش با هوای روحنواز و گرمای زندگی بخش آفتابش و دستان گرم و تبدار و شرجی اش انان را درآغوش می کشد.
ظهر گاهان است خورشید به نیمه آسمان رسیده و با تمام قدرت می درخشد، ملکه گشاده دست آسمان کیش به دریا، شنها، ساحل و مردمان ،گرما می بخشد.
حالا تن مرجانی گل همیشه بهارم زیر پاهای کودکان شاد و بازیگوش غلغلک می شود.
انان را می بینم، کودکان را می گویم که با موج بازی می کنند، جلو می روند و از ترس خیس شدن به عفب برمی گردند.
عکاسها دوربین بردوش به ساحل می آیند، لبخندها درقاب دوربین نقش می بندد، گل همیشه بهار بازهم شکوفه بر لب، می خندد، خاطرات سفری خوش ثبت می شود و کیش در عکس و قلبهاشان ماندگار می شود.
1339 – سلطانمرادی

انتهای پیام /*


فرهنگی


گردشگری


خلیج فارس


کیش