چهار ماه قبل در فضای مجازی و در بازی کلش آوکلنز با پسر جوانی آشنا شدم. خودش را نوید معرفی می کرد. این آشنایی در مدت کوتاهی به یک رابطۀ عاطفی تبدیل شد.بدون اینکه شناختی درست وحسابی از او داشته باشم و حتی همدیگر را دیده باشیم، دل باخته اش شدم. قرار و مدار ازدواج گذاشتیم. نوید اصرار می کرد عکس های شخصی ام را در فضای مجازی برایش ارسال کنم.ازدواج در کلش اف کلنز
می گفت آنچه بین ما می گذرد یک راز است. می خواستم قرار ملاقات بگذارم که مادرم نیز او را ببیند. چون در شهر دیگری زندگی می کرد، بهانه می آورد و می گفت در فرصت مناسب خودش را به خانواده ام معرفی خواهد کرد.
نمی دانم با کدام عقل به حرف هایش اعتماد کردم. عکس های شخصی ام را برایش می فرستادم. با تعریف و تمجیدهای او، تشویق می شدم اشتباهم را تکرار کنم.
پس از گذشت حدود دو ماه از آشنایی مان، با برخوردهای عجیب و غریب و لحن پرخاشگرانه اش مواجه شدم. تازه فهمیدم با یک فرد عصبی و بددهن که تعادل روحی و روانی ندارد طرف هستم. خودم را عقب کشیدم و تصمیم گرفتم به این رابطه پایان دهم اما با مقاومت او روبه رو شدم. نوید تهدید می کرد که تمام عکس های شخصی ای که قرار بود راز بین ما باشد را در فضای مجازی منتشر خواهد کرد. بعد هم حرفش را عوض کرد و متوجه شدم در قبال منتشر نکردن عکس هایم قصد اخاذی دارد.
وقتی با جواب سربالایم مواجه شد، عکس هایم را با عناوین زشت و رکیک منتشر کرد. با دیدن عکس هایم، انگار دنیا روی سرم آوار شد. موضوع را به پلیس اطلاع دادم و خوشبختانه پلیس فتای سرخس متهم پرونده را شناسایی و احضار کرد.
با ابراز پشیمانی از این کار اشتباه خود، ادعا می کرد کس و کاری ندارد و هدفش این بوده است که مرا، به خاطر گذاشتن عکس هایم، این طوری تنبیه کند.
